(سایت مداحی کربلایی محسن احمدی) بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبـــــــها راس ساعت:21 نعمت آباد خ میرزایی جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع)،سامانــــــه هیئت:09381954355،سایت سیاسی مذهبی،اشعار مذهبی،اشعار مهدوی،احادیث و روایات
| ||
|
خداوند به موسی فرمود:با زبانی دعا کن که با آن گناه نکردی تا دعایت مستجاب شود!. موسی پیامبر پرسید:چگونه؟ خداوند فرمود:به دیگران بگو تا برایت دعا کنند چون تو با زبان آنها گناه نکردی! و اینبار من میخوام با زبونی دعا کنم که با اون گناه نکردم؟؟؟!!! پس میشه برام گرفتارا دعا کنید؟!! @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
فرصت ها در يك حديث از امام صادق عليه السّلام وارد شده كه فرمود: امير المؤمنين سلام اللَّه عليه بيست و چهار كلمه فرموده اند كه ارزش هر يك از آنها به اندازه وزن آسمانها و زمين مى باشد على عليه السّلام فرمودند: خداوند رحمت كند كسى را كه بشنود و آن را حفظ كند، و مردم را راهنمائى نمايد و خود هم آن را مورد عمل قرار دهد، و دنبال راهنما برود و نجات پيدا كند، به خداوند نظر داشته باشد و از گناهش بترسد، از خالص مالش، قبل از خود بفرستد و كارهاى شايسته انجام دهد. چيزى براى خود ذخيره كند و از محذورات دورى نمايد، با مقصود، تيرى بطرف هدف بزند، و عوض بگيرد، با هواى نفس جنگ كند و آرزوها را دروغ بداند، از آمال و هوس كناره گيرى كند و عمل خود را مرتب نمايد. صبر را در زندگى مورد عمل قرار دهد و تقوى را وسيله مرگش حساب كند، آنچه در دل دارد در ظاهر همان را ابراز كند، و به كمترين چيزى كه مى داند، اكتفاء نمايد، از راه روشن حركت كند و طريق صاف و هموار را بپيمايد، از فرصت ها استفاده نمايد و قبل از رسيدن مرگ، خود را براى مرگ آماده كند و از عمل خود زاد و توشه بردارد. * ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج 1، ص: 538 @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ تاثیر گفتن بسم الله قرآن کریم این معجزه شگفت و گنجینه تمام نشدنی از معارف الهی، کتاب تعلیم و قرائت نسخه شفابخش تمام بیماری ها و درماندگی ها است. @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ تا چشم ام حميده، مادر امام كاظم عليه السلام، به ابوبصير- كه براى تسليت گفتن به او به مناسبت وفات شوهر بزرگوارش امام صادق آمده بود- افتاد اشكهايش جارى شد. ابوبصير نيز لختى گريست. همينكه گريه ام حميده ايستاد، به ابوبصير گفت: «تو در ساعت احتضار امام حاضر نبودى، قضيه عجيبى اتفاق افتاد.». ابوبصير پرسيد: «چه قضيه اى؟» گفت: «لحظات آخر زندگى امام بود. امام دقايق آخر عمر خود را طى مى كرد. پلكها روى هم افتاده بود. ناگهان امام پلكها را از روى هم برداشت و فرمود: «همين الآن جميع افراد خويشاوندان مرا حاضر كنيد.» مطلب عجيبى بود. در اين وقت امام همچو دستورى داده بود. ما هم همت كرديم و همه را جمع كرديم. كسى از خويشان و نزديكان امام باقى نماند كه آنجا حاضر نشده باشد. همه منتظر و آماده كه امام در اين لحظه حساس مى خواهد چه بكند و چه بگويد. «امام همينكه همه را حاضر ديد، جمعيت را مخاطب قرار داده فرمود: شفاعت ما هرگز نصيب كسانى كه نماز را سبك مى شمارند نخواهد شد.» «1» __________________________________________________ (1). بحارالانوار، ج 11/ ص 105. نقل از: مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج 18، ص: 312 (کتاب داستان راستان) @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ امام سجاد عليه السلام فرمودند: هركس داراي چهار خصلت باشد، ايمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتي خداوند را ملاقات مي كند كه از او راضي و خوشنود است
1ـ خصلت خود نگهداري و تقواي الهي به طوري كه بتواند بدون توقّع و چشم داشتي، نسبت به مردم خدمت نمايد. 2-راست گویی و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگی. 3-حیا و پاکدامنی نسبت به تمام زشتی های شرعی و عرفی. 4-خوش اخلاقی و خوش برخوردی با نزدیکان و خانواده خود. مشكاه الانوار: ص 172
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
پيامبر (ص) و برخورد با پيمان شكنان و توطئه گران (يهود)
سرزمين پهناور عربستان در روزگار پيش از اسلام پناهگاه همسايگانى بود كه از ستم حاكمان خود به دنبال نقطه امنى مى گشتند، شهر مدينه و چند آبادى اطرافش يهوديانى را در خود جاى داده بود كه از سرزمينهاى شام وفلسطين به آنجا كوچ كرده بودند. اين ميهمانان ناخوانده با عربهايى كه از يمن به اين شهر آمدند، پيوسته در نزاع بودند. از آنجا كه يهوديان اهل كتاب بودند و افراد باسواد درميان آنها كم نبود، نسبت به اعراب برترى فرهنگى داشتند و چون اهل كار وتلاش بوده، به امور اقتصادى نيز وارد بودند، وضع مادّى آنان نيز از اعراب بهتر بود « اليهود فى القرآن، ص 14- 15.». اين يهوديان هنگام تشكيل حكومت اسلامى در مدينه، براى جامعه اسلامى مشكل آفرين شدند. اينان كه چشم ديدن اسلام و اقتدار رو به افزايش آن را نداشتند، به انواع حيله ها رو آوردند تا آن را نابود سازند. رسول خدا (ص) با حسن تدبير و سياستهاى خردمندانه، توطئه هاى آنان را خنثى كرد، بگونه اى كه در زمان خود آن حضرت، مشكلِ يهود بطور كلى حل شد. در اینجا ابعاد گوناگون برخورد ميان رسول گرامى اسلام (ص) با يهوديان ساكن جزيرةالعرب را مورد بحث قرار خواهيم داد. يهود در جزيرةالعرب منطقه اى كه امروز مدينه خوانده مى شود، مركز مهّم يهوديان در روزگار ظهور اسلام فراز و نشيب هاى دوران رسالت، ص: 132 بود. چند قبيله يهودى در مدينه سكونت داشتند كه مهمترين آنها بنى نضير، بنى قريظه و بنى قينقاع بودند. پيش از آمدن دو قبيله عرب اوس و خزرج، سرورى مدينه از آن يهود بود. ولى پس از آن در اقليّت قرار گرفتند و رياستشان از ميان رفت. « اليهود فى القرآن، ص 16» پس از مدتى بين قبايل اوس و خزرج اختلاف افتاد و جنگهاى چندى درگرفت در آخرين جنگى كه ميان اوس و خزرج رخ داد، يهوديان بنى قريظه و بنى نضير عليه خزرج وارد كارزار شدند و جنگ به نفع اوس پايان يافت واز اين راه غنايم زيادى به دست يهوديان افتاد. شواهدى مانند اين نشان مى دهد كه يهوديان حسابگرانه عمل كرده و در جنگها از قبيله اى جانبدارى مى كردند كه احتمال پيروزى اش بيشتر بود. اين نزاع و مجادله ميان طرفهاى رقيب ادامه داشت تا آنكه اسلام ظهور كرد. يهود و اسلام يهوديان ساكن مدينه در شناساندن پيامبراسلام (ص) به اعراب مدينه نقش زيادى داشتند و مصداق ضرب المثلِ «عدو شود سبب خيراگر خدا خواهد» بودند. از آنجا كه يهوديان بشارت آمدن پيامبرى را در تورات مى ديدند، مى پنداشتند كه آن پيامبر از ميان بنى اسرائيل و از يهود خواهد بود. از اين رو، هميشه در منازعه با اعراب يادآور مى شدند كه بزودى پيامبرى خواهد آمد و ما با كمك او بر شما پيروز خواهيم شد. اعراب كه براثر اين تبليغات در حالت انفعالى قرار داشتند و از اختلافات داخلى نيز به ستوه آمده بودند؛ وقتى به مكّه آمده، سخنان پيامبراسلام (ص) را شنيدند، يقين كردند كه اين همان پيامبرى است كه يهوديان از آن سخن مى گويند. به اين ترتيب، يهوديان بى آنكه بخواهند، پيامبر اسلام (ص) رابه اعراب ساكن مدينه معرفى كردند، امّا زمانى كه رسول خدا (ص) اسلام را برخودشان عرضه كرد، به بهانه هاى واهى از پذيرش آن سرباز زدند و پرچم مخالفت برداشتند. آنان عليه اسلام تبليغات كردند، توطئه چيدند و جنگ برپا كردند، اما سرانجام خود از پاى درآمدند. فراز و نشيب هاى دوران رسالت، ص: 133 برخورد پيامبر (ص) با يهود در آغاز ورود به مدينه پس از آنكه رسول خدا (ص) به مدينه هجرت كرد، با يهوديان بناى مدارا و دوستى گذاشت. در پيمانى كه با آنان بست، حقوقى را براى آنان در نظر گرفت كه تا زمانى كه بر آن پيمان وفادار بودند از آن بهره مند مى شدند. آن حضرت از مسلمانان خواست كه به پيمان با يهود وفادار باشند و از تجاوز به يهود ساكن مدينه خوددارى ورزند. براساس همين پيمان در صورتى كه يهوديان مورد تهاجم واقع مى شدند، مسلمانان وظيفه داشتند از آنان دفاع كنند. « براى مطالعه متن پيمان اسلام و يهود ر. ك. سيره ابن هشام، ج 2، ص 147- 150» از اينجا معلوم مى شود كه رابطه ميان اسلام و يهود در آغاز هجرت، نيك و براساس احترام متقابل استوار بود، بويژه آنكه يهوديان تشابه زيادى ميان احكام دينى يهود واسلام مى ديدند، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن همچنين در اين دوره مسلمانان به سوى قبله يهود يعنى بيت المقدس نماز مى گزاردند. اين امور زمينه مساعدى براى بحث و مناظره منطقى بود، ولى يهود آن را تبديل به منازعه و درگيرى كردند. آنان به جاى پذيرفتن رسالت پيامبر اكرم (ص) يا دست كم حفظ بى طرفى، دست به توطئه گرى زدند و با دشمنان اسلام، همدست و همداستان شدند. يهوديان خود را تافته اى جدا بافته مى پنداشتند و از رسول خدا (ص) مى خواستند، دلايلى ويژه بياورد، اما اين درخواستها مانند خواسته هاى مردم مكّه نامعقول بود و از سوى پيامبر (ص) پذيرفته نمى شد. قرآن كريم يكى از خواسته هاى نامعقول آنان را چنين ياد آور شده است: «الَّذينَ قالُوا انَّ اللَّهَ عَهِدَ الَيْنا الَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْ كُلُهُ النَّارُ» « آل عمران، آيه 183»
آنان كه گفتند: خداوند با ما پيمان بسته است كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم تا آنكه براى ما قربانى اى بياورد كه آتش آن را بخورد. فراز و نشيب هاى دوران رسالت، ص: 134 يهوديان از رسول خدا (ص) مى خواستند كه از آسمان كتابى ويژه براى آنان بياورد. قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: «يَسْأَلُكَ اهْلُ الْكِتابِ انْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى اكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا ارِنَا اللَّهَ جَهْرةً» « نساء، آيه 153»
اهل كتاب از تو مى خواهند كه از آسمان برايشان كتابى فرود آورى، هر آينه آنها پيش از اين از موسى (ع) بزرگتر از اين را خواستند و گفتند: خداى را آشكارا به مانشان بده. اين گوشه اى از برخوردهاى غير منطقى يهوديان بود، كه به اين اندازه محدود نماند و جنگهاى خونينى عليه جامعه اسلامى تدارك ديدند. كار شكنيها و مخالفتهاى يهود حسدورزى يهود آنها را وادار ساخت كه با جامعه اسلامى و رهبرى آن از در مخالفت و ناسازگارى وارد شوند. اينان در راستاى وارد ساختن فشار، به شيوه هايى متوسل شدند كه مسلمانان تجربه نوع دشوارتر از آن را در شهر مكّه پشت سرگذاشته بودند. فشارهاى اقتصادى، باز گردانيدن اوضاع مدينه به حالت پيش از اسلام و زير سؤال بردن تعاليم رسول اكرم (ص) از جمله ترفندهايى بود كه يهوديان بدانها دست يازيدند. فشار اقتصادى: يهوديان در راستاى وارد آوردن فشار اقتصادى از پرداخت وامها و امانتهاى مسلمانان سرباز زدند و چنين استدلال مى كردند كه آن حقوق مربوط به پيش از اسلام مى شده و با وارد شدن مردم به دين جديد حقوق آنان از ميان رفته است. « براى اطلاع بيشتر ر. ك. اليهود فى القرآن، ص 25- 26» قرآن كريم دراين باره فرموده است: «وَمِنْ اهْلِ اْلكِتابِ مَنْ انْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ الَيْكَ وَمنْهُمْ مَنْ انْ تَأْمنْهُ بِدينارٍ فراز و نشيب هاى دوران رسالت، ص: 135 لايُؤَدِّهِ الَيْكَ الَّا مادُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً ذلِكَ بِا نَّهُمْ قالُوالَيْسَ عَلَيْنا فىِ اْلأُمِيّينَ سَبيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ اْلكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُون» « آل عمران، آيه 75»
واز اهل كتاب كسى است كه اگر مال بسيارى بدو امانت بسپارى به تو بازپس دهد و از آنان كسى است كه اگر دينارى بدوامانت دهى به تو باز پس ندهد جز آنكه در مطالبه آن سختگيرى كنى از اين رو كه گويند براى ما پيروان كتاب تورات، خوردن مال غيراهل تورات گناهى ندارد. و اين سخن را به خدا نسبت مى دهند، در صورتى كه مى دانند به خدا نسبت دروغ مى دهند. همچنين مسلمانان در آغاز ورود به مدينه در فشار مالى بوده و نياز به كمك داشتند. ازاين رو، از يهوديان تقاضاى وام كردند، اما آنان از پرداختش سرباز زده، به طعنه مى گفتند: خداى شما نيازمند به كمك ما شد. آن گاه اين آيه قرآن در باره آنان نازل گرديد: «لَقَدْ سَمِعَ اللَّه قَوْلَ الَّذينَ قالُوا انَّ اللَّهَ فَقيرٌ وَ نَحْنُ اغْنِياءُ سَنَكْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ اْلَانْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ» « همان، آيه 181»
هر آينه خدا شنيد سخن كسانى را كه گفتند خدا فقير است ومادارا، ما البته گفتارشان راثبت خواهيم كرد بااين گناه بزرگ كه پيامبران را به ناحق كشتند؛ و گوييم بچشيد عذاب آتش سوزان را. زنده ساختن كينه ها: از ديگر توطئه هايى كه يهوديان عليه مسلمانان تدارك ديدند، تلاش براى بازگرداندن اوضاع اجتماعى مدينه به حالت قبل از ورود پيامبر (ص) بود. آنها كوشيدند تا كينه هاى فراموش شده را دوباره شعله ور سازند. در يك مرحله، يكى از آنان موفق شد تا مسلمانان را وادار بركشيدن شمشير به روى يكديگر سازد، اما خبر به رسول خدا (ص) رسيد؛ و آن حضرت پا در ميانى كرد و با يادآورى بركتهاى اسلام و دستاوردهاى فراز و نشيب هاى دوران رسالت، ص: 136 الفت آفرين آن مسلمانان را از رويارويى با يكديگر بر حذر داشت. « اليهود فى القرآن، ص 27» آيه هاى زير پس از رخداد ياد شده از سوى خداوند نازل شد: «يا ايُّهَاالَّذينَ آمَنُوا انْ تُطيعُوا فَريقاً مِنَ الَّذينَ أوُتُوا اْلكِتابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ ايمانِكُمْ كافِرينَ وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ انْتُمْ تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ يَّعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِىَ الى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ» « آل عمران، آيات 99- 101»
اى اهل ايمان اگر پيروى بسيارى از اهل كتاب كنيد شما را پس از ايمان به كفر بر مى گردانند. و چگونه كافر خواهيد شد درصورتى كه براى شما آيه هاى خدا تلاوت مى شود و پيامبر (ص) در ميان شماست وهركس به دين خدا چنگ زند بتحقيق به راه راست هدايت شده است. القاى شكّ: همچنين يهوديان براى متزلزل ساختن ايمان مسلمانان به القاى شك و ترديد مى پرداختند. مثل اينكه مى گفتند: آنچه در اسلام آمده تحريف برخى از مندرجات تورات است و در قرآن تناقض وجود دارد. قرآن كريم در زمينه تلاش يهوديان براى گمراه ساختن مسلمانان فرموده است: «وَدَّثْ طائِفَةٌ مِنْ اهْلِ الكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ الَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ» « همان، آيه 69»
گروهى از اهل كتاب دوست دارند كه شمارا گمراه كنند، در حالى كه جز خويشتن را گمراه نكنند واين را نمى فهمند. از كارهاى ديگر يهوديان اين بود كه با يكديگر قرار مى گذاشتند كه اول روز به اسلام ايمان بياورند و در آخر روز از آن برگردند، و چنين القا مى كردند كه چون حقيقتى در اين فراز و نشيب هاى دوران رسالت، ص: 137 دين نيافتيم از آن برگشتيم. قرآن كريم دراين باره فرموده است: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذى أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اْكفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» « آل عمران، آيه 72»
و گروهى از اهل كتاب گفتند كه به دين و كتابى كه بر مسلمانان نازل شده اول روز ايمان آريد و آخر روز كافر شويد، شايد آنها نيز از دين برگردند. جاسوسى: جاسوسى يكى ديگر از توطئه هاى يهوديان عليه جامعه اسلامى بود. تعدادى ازآنان به ظاهر اسلام آوردند و بدين وسيله وارد جامعه اسلامى شده، در گردهماييهاى آنان شركت مى جستند، اما در پنهان قصد جاسوسى داشتند واخبار مسلمانان رابراى همپيمانهاى مشرك خود نقل مى كردند. خداوند براى خنثى كردن اين توطئه به مسلمانان فرمان داد تا از پنهان كاريهاى يهود بپرهيزند و هوشيارى خويش را حفظ كنند: «يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُوْنِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ اْلبَغْضاءُ مِنْ افْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِى صُدورُهُمْ اكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ اْلاياتِ انْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» « همان، آيه 118»
اى اهل ايمان! از غير همدينان خود دوست همراز نگيريد، چه آنها كه دين اسلام ندارند از خلل وفساد در دين شما كوتاهى نكنند، آنها هميشه مايلند كه شما در رنج باشيد. دشمنى شما را بر زبان هم آشكار سازند درصورتى كه آنچه در دل پنهان دارند بيشتر است. ماآيه هاى خود را برايتان بيان كرديم اگر عقل خود را به كار ببنديد. برخوردهاى نظامى رسول خدا (ص) با يهود وجود عناصرى چنين دورو و توطئه گربراى جامعه اسلامى قابل تحمل نبود. اين فراز و نشيب هاى دوران رسالت، ص: 138 عناصر مزاحم داخلى بايد از ساحت مقدس جامعه اسلامى حذف مى شدند وگرنه مسلمانان با وجود اينان بايد هر روز منتظر برپايى آشوبى تازه مى بودند. يهوديان زمينه اى فراهم آوردند كه پيامبر (ص) بيش از آن نمى توانست با آنان مدارا كند. بيرون راندن بنى قينقاع از مدينه: بنى قينقاع قبيله كوچكى از يهود بودند كه در شهر مدينه زندگى ميكردند. اينان اولين گروه يهودى بودند كه پيمان با مسلمانان را شكستند. « سيره ابن هشام، ج 3، ص 51» رسول خدا (ص) به ميان آنان رفت و آنها رابه اسلام دعوت كرد. اما آنها در پاسخ به پيامبر (ص) گفتند. تصور نكنى كه ما نيز چون اعرابى هستيم كه در جنگ بدر شكستشان داده اى. ما دانش نظامى داريم و در جنگ، ما را خواهى شناخت. « همان، ص 50» پس ازاين سخنان، پيامبراكرم (ص) آنان را محاصره كرد. سرانجام آنان حاضر شدند كه مدينه را ترك كنند و به سرزمين شام رفتند. « اليهود فى القرآن عفيف عبدالفتاح طباره، ص 69» بيرون راندن بنى نضير از مدينه: قبيله بنى نضير نيز در مدينه زندگى مى كردند. براساس پيمان يهود با مسلمانان آنها موظف بودند كه در دفاع از شهر با مسلمانان همكارى كنند، امادر جنگ احد كه مشركان به مدينه هجوم آوردند، به دلايل واهى از شركت در جنگ خوددارى كردند. باز براساس همان پيمان، بنى نضير موظف بودند كه در پرداخت ديه كسانى كه به دست مسلمانان كشته شوند، آنان را كمك كنند، ولى زمانى كه رسول خدا (ص) به منظور دريافت كمك براى خونبهاى دو تن از مشركان كه به خطا، به وسيله مسلمانى كشته شده بودند، نزدشان رفت، خواستند كه حضرتش رابا مكر بكشند. « همان، ص 70» رسول خدا (ص) نيز آنان را محاصره كرد ومهلت داد كه ظرف مدت ده روز مدينه را فراز و نشيب هاى دوران رسالت، ص: 139 ترك كنند، امّا بنى نضير به تحريك منافقان ازاين كار سرباز زدند و در حصارها پناه گرفتند. اين كار سودى نبخشيد و براثر فشار مسلمانان مجبور به ترك دژهاى خود شدند. تعدادى از آنان به شام و عده اى ديگر نزد يهوديان خيبر رفتند. « سيره ابن هشام، ج 3، ص 72» جنگ بابنى قريظه: يهوديان آواره، مشركان مكه را تحريك كردند تا جنگ همه جانبه خندق را عليه مسلمانان برپا كردند. به هنگام محاصره مسلمانان توسط سپاه احزاب، بنى قريظه كه در جوار مسلمانان زندگى مى كردند، پيمان با رسول خدا را شكسته، بااحزاب همدست شدند. پس از پايان جنگ به نفع مسلمانان، رسول خدا (ص) به جنگ بنى قريظه رفت. آنان پس از مدتى مقاومت، رضايت دادند كه «سعدبن معاذ هپيمان سابق آنان» درباره آنها قضاوت كند. وى نيز رأى داد كه مردانشان كشته شوند، اموالشان مصادره شود و زنان و فرزندانشان به اسارت درآيند. اين حكم اجرا شد و شر اين گروه پليد نيز از مدينه كنده شد. « براى آگاهى بيشتر ر. ك. سيره ابن هشام، ج 3، ص 249- 252.» جنگ خيبر: اهالى خيبر و نواحى آن آخرين گروه يهودى بودند كه جزيرةالعرب از لوث وجودشان پاك شد. اينان نيرومندترين گروه مخالفان پس از قريش بودند. حصارهايشان بسيار مستحكم و تعداد و نيروى نظامى شان نيز چشمگير بود. بنابراين، جنگ باآنان دشوار بود. « همان، ص 342- 351» رسول خدا سپاه اسلام را به سوى خيبر حركت داد وپس از چند روز محاصره و زدوخورد آنان را وادار به تسليم كرد. در همين وقت كه قلعه هاى يهود در محاصره سپاهيان اسلام بود، قبيله هاى يهودى كه در تيما و فدك ساكن بودند نيز تسليم مسلمانان گرديدند. « همان » به اين ترتيب، يهوديان به سزاى پيمان شكنى و فتنه گرى شان رسيدند وشرّ آنها از سر جامعه اسلامى كوتاه شد. فراز و نشيب هاى دوران رسالت، ص: 140 دشمنيهاى يهود در عصر حاضر دشمنى و توطئه گرى يهود عليه اسلام ومسلمانان تا روزگار ما همچنان باقى است. آنان در جبهه هاى گوناگون با مسلمانان مبارزه مى كنند و با كمال تأسف تا پيش از انقلاب اسلامى لااقل در جبهه سياسى نظامى، به دليل غفلت مسلمانان پيروزى با آنان بوده است. پيدايش غده سرطانى اسرائيل در ميان كشورهاى اسلامى چيزى است كه ساليان دراز مسلمانان از آن رنج مى برند. پيدايش انقلاب اسلامى نقطه عطفى در مبارزه مسلمانان عليه يهوديان بود. به اين ترتيب كه امام خمينى- قدس سره- مسأله فلسطين را از عربى و منطقه اى بودن بيرون آورد و به عنوان يكى از مشكلات جهان اسلام وهمه مسلمانان مطرح ساخت. اعلام روز جهانى قدس و تظاهرات مسلمانان جهان در اين روز يهوديان را بشدت ترسانيده است؛ و به همين دليل همه ساله پيش از روز جهانى قدس اقدام به ماجراجويى مى كنند شايد بتوانند خبر حركت يكپارچه جهان اسلام عليه ا
نظرات شما عزیزان:
[ 26 / 4 / 1391
] [ 1:0 ] [ سید مهدی رضوی ]
[ |
|
[ دانلود مداحی با صدای: کربلایی محسن احمدی ] [ danlod madahi : karbalaei mohsen ahmadi ] |