(وبسایت مداحی کربلایی محسن احمدی)

(سایت مداحی کربلایی محسن احمدی)
بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبـــــــها راس ساعت:21 نعمت آباد خ میرزایی جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع)،سامانــــــه هیئت:09381954355،سایت سیاسی مذهبی،اشعار مذهبی،اشعار مهدوی،احادیث و روایات
دانلود مداحی با صدای کربلایی محسن احمدی
آخـــرين مـطالــــــب
لـــــینک های ویـــــژه


شهید مجید پازوکی


خاطره ای از آقا مجید:

ماه رمضان سال 72 بود كه همراه «مجید پازوكى» از تخریبچى هاى لشكر 27، در منطقه والفجر یك فكه، اطراف ارتفاع 143 به میدانى مین برخوردیم كه متوجه شدیم میدان مین ضد خودرو و قمقمه اى است. یعنى یك مین ضد خودرو كاشته و سه تا مین قمقمه اى به عنوان محافظ در اطرافش قرار داده بودند.
سر نیزه ها را در آوردیم و نشستیم به یافتن و خنثى كردن مین ها. خونسرد و عادى، با سر نیزه سیخك مى زدیم توى زمین و مین ها را در آورده و خنثى مى كردیم و مى گذاشتیم كنار. رسیدم به یك مین ضد خودرو. دومین قمقمه اى محافظش را در آوردم ولى هرچه گشتم مین سوم را پیدا نكردم. تعجب كردم، احتمال دادم مین سوم منفجر شده باشد، ولى هیچ اثر یا چاله اى از انفجار به چشم نمى خورد. تركیب میدان هم به همین صورت بود كه یك ضد خودرو و سه قمقمه اى در اطرافش. ولى از مین سومى خبرى نبود.
در تخریب اصلى وجود دارد كه مى گویند: «هر موقع مین را پیدا نكردید، به زیر پاى خودتان شك كنید». یعنى اگر مینى را پیدا نكردى زیر پاى خودت را بگرد كه باید مطمئن باشى الان مى روى روى هوا. به مجید گفتم: «مجید مین قمقمه اى سوم پیداش نیست...» به ذهنم رسید كه زیر پایم را سیخ بزنم. یك لحظه پایم را فشار دادم. متوجه شدم شئى سفتى زیرش است. اول فكر كردم سنگ است. همان طور نشسته بودم و تكان نمى خوردم. با سر نیزه سیخك زدم زیرپایم، دیدم نه! مثل اینكه مین است. به مجید گفتم: «مجید مواظب باش مثل اینكه من رفتم روى مین...» مجید خندید و در همان حال زد توى سرم و به شوخى گفت:
- خاك بر سرت آخه به تو هم مى گن تخریبچى؟ مین زیر پاى توست به من مى گى مواظب باش!
پایم را كشیدم كنار و مین قمقمه اى را درآوردم. در كمال حیرت و تعجب دیدم سیخك هایى كه به آن زده ام، به روى سطحش كشیده و چند خط وردّ سر نیزه هم رویش مانده و به قول بچه ها «مین را زخمى كرده بود».



خودم خنده ام گرفت. خنده اى از روى ناباورى كه وقتى كارى نخواهد بشود، خودت را هم بكشى نمى شود.

یك ساعتى از این جریان گذشت. در ادامه معبر داشتیم جلو مى رفتیم، مى خواستیم میدان را باز كنیم كه بچه ها بروند توى شیار كه اگر شهیدى هست پیدا كنند. دوباره یك مین گم كردم. آن همه قمقمه اى. جرأت نكردم به مجید بگویم كه آن را گم كرده ام، گفتم: «مجید... این یكى دیگه حتماً زده». مجید نگاهى به اطرافم انداخت ولى چون آثار انفجار به چشم نمى خورد، گفت: «بهت قول مى دم این یكى هم زیر پاى خودت است.» روى شوخى این حرف را زد. پایم را فشار دادم، شك كرد، سر نیزه زدم دیدم مثل دفعه قبل است. پا را كه برداشتم دیدم مین زیر پایم است. تعجبم دو چندان شده بود. حالا چطور بود آن روز مین زیر پاى ما نزد، الله اعلم، خودم هم مانده بودم كه چى شده.

به قول معروف:
گر نگهدار من آن است كه من مى دانم شیشه را در بغل سنگ نگه مى دارد

(شادی روح تمام شهدای اسلام صلوات)

منبع مطلب:گردان تفحص


๑۩๑ سید مهدی رضوی:09381954355 ๑۩๑

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


مـــــوضوعات مـــــرتبط: دل نوشته ها، مطالب زیبا وخواندنی، ،
[ 26 / 4 / 1391 ] [ 18:0 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]
░▒ نظر یادت نره همسنگر گرامی، برای بهتر شدن سایت لطفا اینجا کلیک نمائید heiat110.lxb.ir ▒░
پایگــاه مداحـــــــــــی

بــــــسـم الله الـــــــرحــمن الـــــــرحــیـم شما جوانید قدر لحظات جوانی را بدانید هــرگز جـز بـرای رضـای خـدا کاری نکنید. {حــــــضـرت آیــت آلله امــام خـامنـــه ای} تـا کــــــــور شـود هــر آنکـــه نـتواند دیـــد بین مـــن و رهبــــــر عزیزم عهــدی سـت ســید عــــــــلی حســــینی خـامنـــه ای فـــــرمانده ی ارشد سـپاه مهـــدی سـت شــادی دل حـضــرت زهــرا(س) صـــلوات نــویسنده: ســـــیـد مـهــــدی رضـــوی
مـوضوعــــــــــات وب
امـــــــکانات وب